.: پیوندها :.

شباهنگ

کتابخانه شعر کهن

آرشیو جلسات مثنوی

لغتنامه فارسی به فارسی


.: نظرسنجی :.


.: خبـرنامه :.






تماس با ما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    برای شنیدن توضیحات صوتی درباره این برنامه‌ها دکمهء پخش را کلیک کنید:

 

  

 

    این صفحه جهت مدیریت برنامه‌های اینترنتی شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز غزلیات شمس تبریزی(مولانا) است. این برنامه‌ها از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. (آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحه آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.)

    در ماه مارس سال 2008 (بهمن 1386) بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online متوقف شد و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند.بدین شکل که پس از عضویت در خبرنامه‌ء برنامه‌ها، هر هفته (یا هر ده روز یکبار) به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود. با خواندن توضیحات نوشته شده در خبرنامه، می‌توانید در جلسهء مورد نظر، که معمولاً شامل شرح و تفسیر داستانی از مثنوی معنوی مولانا همراه با غزلی از دیوان شمس(بصورت صوتی و متن) است، شرکت کنید ویا پس از برگزاری جلسه، آن را از صفحه آرشیو  گوش دهید و یا بر روی کامپیوتر خود دانلود نمایید.

    بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، نام و آدرس email خود را (بدقت) وارد نمایید و دکمهء "ارسال به خبرنامه" را کلیک نمایید:

.: خبـرنامه :.

 نـام شمــا:
ایمیل شما:



 

 بدین ترتیب در لیست خبرنامهء سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و برنامهء تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.

    توجه: در صورتیکه سیستم ارسال خبرنامه، پیام "بروز خطا" می‌دهد، ایمیل خود را در بخش "پیامها" در پایین این صفحه بگذارید و تقاضای عضویت بنویسید. یا اینکه یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis@yahoo.com ارسال نمایید.

    خبرنامه‌ها معمولاًً سه‌شنبه‌ها یا چهارشنبه‌ها و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Bulk ، Spam یا Junk خود را چک نمایید.

     برای اینکه مطئن شوید خبرنامه‌ها دریافت می‌کنید لازم است آدرس ایمیل مخصوص خبرنامه یعنی Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش AddressBook یا Contacts (دفترچه آدرس دوستانتان) بیافزایید(Add کنید).

    اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهء اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو صدای ضبط شدهء جلسات گذشته همراه با متن مورد بررسی، در صفحه آرشیو آمده است.
 

 

+ جدیدترین خبرنامه

 

+ آرشیو صوتی و متن

 

+ صفحه اصلی جلسات شرح مثنوی

 

+ صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)

 

+ گزارش و چکیدهء جلسات، در کلوب مثنوی معنوی مولانا

 

 

>---------------========--------------<

 

توضیحات کلی دربارهء استفاده از برنامه‌ها: ( .: دانلود مستقیم توضیحات :. )

 

 

      1. گوش دادن به هر بخش از برنامه در همین صفحه، با کلیک بروی دکمه‌های پخش صدا.

 

      2. دانلود فایلهای صوتی: (به دوستان داخل ایران توصیه می‌کنیم ابتدا فایل‌ها را دانلود کنند سپس از روی کامپیوتر خود پخش کنند)

 

                                         الف. دانلود مستقیم:

 

                 .: بخش اول :.              .: بخش دوم :.              .: بخش سوم :.

 

                                         ب.   دانلود از صفحه آرشیو کلی: به این صفحه مراجعه کنید:  masnavi.4shared.com

 

 

>-----------==================================================----------<

 

برنامه صد و پانزدهم:

 

      این جلسه در تاریخ جمعه بیستم نوامبر 2009 برگزار گردید. خبرنامهء این جلسه را بخوانید.

 

      دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهء مقدمهء جلسات را گوش دهند و بخوانند.

 

 

.: بخش اول :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش اول :.

 

 

حکایت اول:

 

دفتر سوم بیت 567

 

نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود

 

همچو مجنون کو سگی را می‌نواخت             بوسه‌اش می‌داد و پیشش می‌گداخت

گرد او می‌گشت خاضع در طواف                  هم جلاب شکرش می‌داد صاف

بوالفضولی گفت ای مجنون خام                   این چه شیدست این که می‌آری مدام

پوز سگ دایم پلیدی می‌خورد                      مقعد خود را بلب می‌استرد

عیبهای سگ بسی او بر شمرد                   عیب‌دان از غیب‌دان بویی نبرد

گفت مجنون تو همه نقشی و تن                 اندر آ و بنگرش از چشم من

کین طلسم بسته‌ی مولیست این                 پاسبان کوچه‌ی لیلی ست این

همنشین بین و دل و جان و شناخت              کو کجا بگزید و مسکن‌گاه ساخت

او سگ فرخ‌رخ کهف منست                         بلک او هم‌درد و هم‌لهف منست

آن سگی که باشد اندر کوی او                    من به شیران کی دهم یک موی او

ای که شیران مر سگانش را غلام                 گفت امکان نیست خامش والسلام

گر ز صورت بگذرید ای دوستان                      جنت است و گلستان در گلستان

صورت خود چون شکستی سوختی              صورت کل را شکست آموختی

بعد از آن هر صورتی را بشکنی                    همچو حیدر باب خیبر بر کنی

 

 

.: بخش دوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش دوم :.

 

 

 

 

.: بخش سوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش سوم :.

 

 

 

حکایت دوم:

 

دفتر سوم بیت 3110

 

حکایت مندیل در تنور پر آتش انداختن انس رضی الله عنه و ناسوختن

 

از انس فرزند مالک آمدست               که به مهمانی او شخصی شدست

او حکایت کرد کز بعد طعام                 دید انس دستارخوان را زردفام

چرکن و آلوده گفت ای خادمه            اندر افکن در تنورش یک‌دمه

در تنور پر ز آتش درفکند                    آن زمان دستار خوان را هوشمند

جمله مهمانان در آن حیران شدند        انتظار دود کندوری بدند

بعد یکساعت بر آورد از تنور                پاک و اسپید و از آن اوساخ دور

قوم گفتند ای صحابی عزیز                چون نسوزید و منقی گشت نیز

گفت زانک مصطفی دست و دهان      بس بمالید اندرین دستارخوان

ای دل ترسنده از نار و عذاب              با چنان دست و لبی کن اقتراب

چون جمادی را چنین تشریف داد         جان عاشق را چه‌ها خواهد گشاد

مر کلوخ کعبه را چون قبله کرد            خاک مردان باش ای جان در نبرد

بعد از آن گفتند با آن خادمه               تو نگویی حال خود با این همه

چون فکندی زود آن از گفت وی           گیرم او بردست در اسرار پی

این‌چنین دستارخوان قیمتی               چون فکندی اندر آتش ای ستی

گفت دارم بر کریمان اعتماد                نیستم ز اکرام ایشان ناامید

میزری چه بود اگر او گویدم                در رو اندر عین آتش بی ندم

اندر افتم از کمال اعتماد                   از عباد الله دارم بس امید

سر در اندازم نه این دستارخوان          ز اعتماد هر کریم رازدان

ای برادر خود برین اکسیر زن              کم نباید صدق مرد از صدق زن

 

 

نظرات دوستان:

 

بيداد:
مجنون : سالك،پير عاشق و رها شده از تعينات و ظواهر
ليلي: سمبل حق،فطرت، زيبايي و كوي دوست به تعبير عرفا
بوالفضول: اهل ظاهر و اسير نفس و تعينات
شرح : مجالست و همنشيني با حق و فطرت،انسان را از سگي و قالب و تعينات مي‌رهاند و آنگاه صرف نظر از صورت و اشكال متعين آن كه بعضا به ظاهر پليد و نجس مي‌ماند، رها شده و رنگ حقيقت و حق را به خود مي‌گيرد و بهتر كه بگوئيم به حقيقت تعلق مي‌گيرد. در اين فضا شير و سگ بودن معيار جايگاه و رفتارها نيست. چه بسا مجازا شيران در مقام غلامي سگان باشند. البته مولوي در اينجا به توصيف نمي‌پردازد و اساسا سخن را مجاز نمي‌داند و تنها خاموشي را زمينه ساز درك اين رستگي و پيوند با حق مي‌داند.
مقدمه رهايي از صورتها كه فكر كنم مولوي از آن به صورت كل تعبير كرده حركت از درون خود ماست و صورت خود شكستن است.
 

 

مخمور:

مَجنون كه در اين داستان سمبل انسان هويت فكري است، چنان شيفته و دلباخته به زواهر و تالقات و شهوات برخواستِ از نفس خود (ليلي) شده است كه با وجود اينكه هيچوقت نميتواند ليلي را رازي و اژدها را سير كند خودرا مشغول چيزهايه پوچ، مزر و بي ارزش ازجمله سگ ولگرد در خانه ليلي كرده٠ اگرهم انسانِ آگاهي بخواهد اورا اگاه كند و راه درست را نشان او بدهد، شروع ميكند به بافتن زمين و زمان و هتي او را مزاحم و بوالفضول ميخواند و به او هتي فرست صحبت كردن را هم نميدهد چون گمان ميكند كه در گلستان در هال زندگيست، هال انكه با مشتي سگ در خرابه اي به سر ميبرد و هيچ ادراكي از گلستان ندارد٠ مجنون تمام‌وقت با اُتوريته كردن اشخاص ديگر و تقليد و هزار زحمت ميخواهد در خيبر از جا بكند و تمام امر در توهمات خود به سَر ميبرد و به هيج وجه نميخواهد دست از اين سگ بردارد تا هزار شير نسيب او گردد٠ اين فرد مثل هزاران نفر ديگر تمام امر خد را چشمبسته به دور آسيابي ميگردد

بوالفضول كه سمبلِ عَقلِ جزيي يا هَمان نَفس است، به مجنون كه سمبل انسان اگاه است و مدام سگش كه سمبل عقل كل است را مراقبت وَ نوازش ميكند، ميگويد كه دست از اين كار بيهوده بردار٠ ولي در جواب انسان اگاه به نفس خد ميگويد كه تو فاقد تواناييه درك خاصيت اين سگ هستي، پس خاموش باش٠ (متاسفانه من كه امري با اين َبوالفضول نان و نمك خردم و باهم بزرگ شديم، و چيزي جز باورها و تصويرهايه او برايم قابل تصور نيست، اورا بارها به خواسته يه خود ميرسانم)٠ در اخر اشاره ميكند كه اي انسان، اگر تو هم سگ پاسبان منزلت را پيدا و اهلييش كني در امنيت و ارامش رواني يا همان گلستان قرار خواهي گرفت٠

پری سیما:


باسلام و احترام (برداشت خود را براساس آنجه که از درس های شما آموخته ام خدمتتان عرض میکنم اگر درست نیست من بد فهمیده ام) هر دو داستان به یک موضوع اشاره می کند انسان تا زمانیکه اسیر صورتهای ذهنی و یا اعتباریات است ، رفتار ، کردار ، قضاوتها و جمیع روابطش با خود و جامعه تحت فرمان \"من ذهنی\" ویا \" نفس\" وی میباشد به همه چیز با دیده اعتباری و ارزشی و تعلق خاطر مینگرد و به خاطر همین تعلق خاطر به خواسته های \"من ذهنی\" گرفتار جبری میشود که نتیجه اش رنج و عذاب و ملالت روحی و انواع گرفتاریهائی است که \"نفس\" بر انسان بوجود میاورد اما وقتی به وخامت و ماهیت فاجعه انگیز \"من ذهنی\" آگاهی یافت و توانست خود را از سیطره صورتهای ذهنی رها سازد حالتی و یا کیفیتی در او به ظهور میرسد که او را تحت قانون اصالت فطری قرار میدهد ، قانونی فراتر از علتها و سببهای عقل جزئی. پس هر چیزی که در ارتباط با \"حقیقت\" و یاعشق قرار بگیرد دیگر از قوانین جبری حاکم بر زندگی که نتیجه اعمال و کردار و قضاوتهای بشر است، تبعیت نمی کند بلکه فراتر از سببها حرکت کرده و تحت قانون حقیقت و یا عشق عمل میکند بعبارت دیگر تحت سلطه جبر الهی قرار میگیرد. وقتی صورتها را کنار زده و با دیده واقع بین به امور نگاه کند حتی سگی که نجس میباشد چون پاسبان خانه لیلی که نماد عشق میباشد، است دیگر نجس نیست ( اگر درست یادم باشد روایت است که بانو عایشه از پیامبر اکرم سئوال میکند چرا به هر جا میرسی بدون توجه به پاکی آن نماز میگذاری رسول اکرم میفرمایند خداوند سجده گاه مرا تا هفت آسمان پاکیزه نموده است ) شاید این روایت هم به این موضوع اشاره میکند. و یا وقتی انس از خدمتکارش میخواهدکه دستمال سفره را که کثیف و چرکین شده به داخل تنور آتش بیندازد خوب طبیعی و عقلانی است که دستمال بسوزد اما نه تنها نمی سوزد بلکه پاکیزه هم میشود چون دستمال متعلق به رسول اکرم است که رو ی به جانب حق دارد و دست و صورتش به آن خورده است و آتش در اینجا فراتر از قانون طبیعت عمل میکند. که بعدش اشاره میکند وقتی حقیقت با جمادات چنین میکند با کسی که در فطرت اصیل خود قرار گرفته چه خواهد کرد خدمتکار زن در پاسخ مهمان که از وی میپرسد تو چطور اینکار را کردی تو که راز دان نیستی پاسخ داد بواسطه پیرو ی از مردان حق و اعتمادی که به آنها دارد از سرش هم میگذرد. بنابراین انسان بایستی به فطرت اصیل خود اعتماد کرده و سگ نفس را که پلید و چرکین و نجس است در آتش تنور حقیقت انداخته و از نابودی و نیستی \"هستی\" آلوده اش که وجود فیزیکی ندارد و چیزی جز اوهام نیست ، هراسی نداشته باشد چرا که \"هستی ذهنی \" انسان پیوسته در تلاش حفظ و نگهداری خود است و به تمهید های گوناگون و با ترساندن انسان از بی هویتی و بی تشخصی و غیره سعی بر ادامه وجودش دارد، انسان در آتش حقیقت نه تنها نابود نمی شود بلکه از تمامی پلیدیها رهائی میبابد

 

                                 -----------------------------

 

غزل مورد بررسی این جلسه:

 

غزل شماره 2130 از دیوان شمس:

 

 

 

 

 

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او                   شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

معشوق را جویان شود دکان او ویران شود                         بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او

در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود          آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او

جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد                    ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او

عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو می کند                         چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او

بس سینه ها را خست او بس خواب ها را بست او                بسته ست دست جادوان آن غمزه جادوی او

شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او                      شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او

بنگر یکی بر آسمان بر قلعه روحانیان                                  چندین چراغ و مشعله بر برج و بر باروی او

شد قلعه دارش عقل کل آن شاه بی طبل و دهل                 بر قلعه آن کس بررود کو را نماند اوی او

ای ماه رویش دیده ای خوبی از او دزدیده ای                       ای شب تو زلفش دیده ای نی نی و نی یک موی او

ای روی ما چون زعفران از عشق لاله ستان او                     ای دل فرورفته به سر چون شانه در گیسوی او

مر عشق را خود پشت کو سر تا به سر روی است او             این پشت و رو این سو بود جز رو نباشد سوی او

او هست از صورت بری کارش همه صورتگری                       ای دل ز صورت نگذری زیرا نئی یکتوی او

داند دل هر پاک دل آواز دل ز آواز گل                                 غریدن شیر است این در صورت آهوی او

این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من                   صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او

من دست و پا انداختم وز جست و جو پرداختم                     ای مرده جست و جوی من در پیش جست و جوی او

 

من چند گفتم های دل خاموش از این سودای دل

سودش ندارد های من چون بشنود دل هوی او

 

 

 

--------------

 

هشت فایل متن خلاصه برداری شدهء جلسات اول تا هشتم، توسط خانم سوگند:

 

.: خلاصهء جلسه اول :.

 

.: خلاصهء جلسه دوم :.

 

.: خلاصهء جلسه سوم :.

 

.: خلاصهء جلسه چهارم :.

 

.: خلاصهء جلسه پنجم :.

 

.: خلاصهء جلسه ششم :.

 

.: خلاصهء جلسـه هفتـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه هشتـم :.

 

   --------------

معرفی لینک "مقدمهء جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی از توکیو:

.: مقدمهء جلسات شرح مثنوی :.

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

-------------------

جلسات پیش:

 

دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از یکی از دو روش زیر استفاده کنید(روش دوم توصیه می شود):

 

                                                       1. از صفحه های آرشیو کلی: به این صفحه مراجعه نماييد.

 

                                                       2. فایل آرشیو کلی را با کلیک بروی اینجــا  دریافت نمایید. توضیح در فایل آمده است.

 

برای سفارش CDهای فایل های صوتی(MP3) و متن(PDF) جلسات پیش اینجا کلیک کنید.

 

چنانچه عضو خبرنامه نیستید، و مایلید عضو شوید، اینجــا کلیک کنید.

                                                                               ------------------

 لطفاً بوسیلهء فرم زیر حضور و نظر خود را درباره این برنامه بنویسید و دکمه‌ء Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
آدرس سایت یا وبلاگ شما(اگر دارید):
متن پیام:

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو کلی مراجعه نمایید.