.: پیوندها :.

شباهنگ

کتابخانه شعر کهن

آرشیو جلسات مثنوی

لغتنامه فارسی به فارسی


.: نظرسنجی :.


.: خبـرنامه :.






تماس با ما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    برای شنیدن توضیحات صوتی درباره این برنامه‌ها دکمهء پخش را کلیک کنید:

 

  

 

    این صفحه جهت مدیریت برنامه‌های اینترنتی شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز غزلیات شمس تبریزی(مولانا) است. این برنامه‌ها از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. (آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحه آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.)

    در ماه مارس سال 2008 (بهمن 1386) بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online متوقف شد و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند.بدین شکل که پس از عضویت در خبرنامه‌ء برنامه‌ها، هر هفته (یا هر ده روز یکبار) به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود. با خواندن توضیحات نوشته شده در خبرنامه، می‌توانید در جلسهء مورد نظر، که معمولاً شامل شرح و تفسیر داستانی از مثنوی معنوی مولانا همراه با غزلی از دیوان شمس(بصورت صوتی و متن) است، شرکت کنید ویا پس از برگزاری جلسه، آن را از صفحه آرشیو  گوش دهید و یا بر روی کامپیوتر خود دانلود نمایید.

    بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، نام و آدرس email خود را (بدقت) وارد نمایید و دکمهء "ارسال به خبرنامه" را کلیک نمایید:

.: خبـرنامه :.

 نـام شمــا:
ایمیل شما:



 

 بدین ترتیب در لیست خبرنامهء سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و برنامهء تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.

    توجه: در صورتیکه سیستم ارسال خبرنامه، پیام "بروز خطا" می‌دهد، ایمیل خود را در بخش "پیامها" در پایین این صفحه بگذارید و تقاضای عضویت بنویسید. یا اینکه یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis@yahoo.com ارسال نمایید.

    خبرنامه‌ها معمولاًً سه‌شنبه‌ها یا چهارشنبه‌ها و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Bulk ، Spam یا Junk خود را چک نمایید.

     برای اینکه مطئن شوید خبرنامه‌ها دریافت می‌کنید لازم است آدرس ایمیل مخصوص خبرنامه یعنی Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش AddressBook یا Contacts (دفترچه آدرس دوستانتان) بیافزایید(Add کنید).

    اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهء اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو صدای ضبط شدهء جلسات گذشته همراه با متن مورد بررسی، در صفحه آرشیو آمده است.
 

 

+ جدیدترین خبرنامه

 

+ آرشیو صوتی و متن

 

+ صفحه اصلی جلسات شرح مثنوی

 

+ صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)

 

+ گزارش و چکیدهء جلسات، در کلوب مثنوی معنوی مولانا

 

 

>---------------========--------------<

 

توضیحات کلی دربارهء استفاده از برنامه‌ها: ( .: دانلود مستقیم توضیحات :. )

 

 

      1. گوش دادن به هر بخش از برنامه در همین صفحه، با کلیک بروی دکمه‌های پخش صدا.

 

      2. دانلود فایلهای صوتی: (به دوستان داخل ایران توصیه می‌کنیم ابتدا فایل‌ها را دانلود کنند سپس از روی کامپیوتر خود پخش کنند)

 

                                         الف. دانلود مستقیم:

                     

                                    .: بخش اول :.             .: بخش دوم :.

 

                                     .: بخش سوم :.   

 

 

                                         ب.   دانلود از صفحه آرشیو کلی: به این صفحه مراجعه کنید:  صفحه آرشیو کلی

 

           فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهء مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهء آرشیو کلی قرار داده می‌شوند.

>-----------==================================================----------<

 

جلسه صد و بیست و ششم:

 

      این جلسه در تاریخ یکشنبه دوم ماه می 2010 (12 اردیبهشت 89) برگزار گردید. خبرنامهء این جلسه را بخوانید.

 

      دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهء مقدمهء جلسات را گوش دهند و بخوانند.

 

 

مهم: این جلسه نیز در برنامهء Paltalk برگزار ‌گردید. راهنمای برنامهء پالتاک را با کلیک بروی اینجــا بخوانید، حتی اگر قبلاً از این برنامه استفاده کرده باشید. (نسخهء جدید برنامهء پالتاک را از صفحهء راهنمای پالتاک دانلود و نصب نمایید.)

 

----------------

 

برنامه این جلسه:

 

 

.: بخش اول :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش اول :.

 

 

خلاصهء داستان سلیمان و بلقیس(ملکهء سبا)

 

ازدواج سليمان با بلقيس


در دوران فرمانروايى حضرت سليمان در شام ، بلقيس ملكه سباء در يمن حكمران بود. او و ملتش بجاى پرستش خداوند آفتاب را مى پرستيدند. سليمان از رفتار آنان اطلاع يافت ، نامه اى به ملكه سباء فرستاد و فرمان داد برترى نجويند و از دعوت وى سرپيچى نكنند و در برابر حق تسليم گردند.

بلقيس فرماندهان و بزرگان كشور را به مشورت خواست داستان نامه را با ايشان در ميان گذاشت . آنان گفتند:
ما نيروى كافى داريم ، و مرد جنگيم ولى تصميم نهائى با شما است .
ملكه سبا گفت :
من جنگ را صلاح نمى دانم و توضيح داد صلح بهتر از جنگ است . و افزود ما قبل از هر چيز بايد سليمان و اطرافيان را بيازماييم تا ببينيم براستى چه كاره اند، سليمان يك پادشاه است يا يك پيغمبر. پادشاهان با هدايا تسخير مى شوند مردان خدا را نمى توان با متاع دنيا رام نمود اگر سليمان هدايا را نپذيرد او پيغمبر است بايد تسليم او شويم اكنون هديه اى بر آنها مى فرستيم تا ببينيم فرستادگان چه خبرى براى ما مى آورند بلقيس هدايايى با كاروان از خردمندان و اشراف بسوى سليمان فرستاد همين كه هدايا را در پيشگاه سليمان گزاردند سليمان نه تنها از آنان استقبال نكرد و به آنان خوش آمد نگفت به هدايا نيز با ديده بى اعتنايى نگريست و به فرستادگان گفت :
اين هدايا را به صاحبانش برگردانيد زيرا خداوند چندان نعمت فراوان و گنجها به من داده هرگز با مال دنيا تطميع و رام نمى شوم اما بدانيد ما بزودى با لشكرى بسوى شما خواهيم آمد كه توان جنگى را با آن نخواهيد داشت . فرستادگان بلقيس برگشتند همه ماجرا را به وى بازگو كردند ملكه سبا با فراست دريافت ناچار بايد تسليم فرمان سليمان كه همان فرمان حق و توحيد و يگانه پرستى است گردد و براى حفظ لشكر و كشور خود هيچ راهى جز پيوستن به امت سليمان ندارد بدين جهت با گروهى از بزرگان و خردمندان قوم خود بسوى شام رهسپار شدند وقتيكه سليمان از حركت ملكه سبا آگاهى يافت به حاضران گفت :
- كدام يك از شما مى تواند تخت ملكه سبا را پيش از ورودش نزد من حاضر كند؟ عفريتى از جن (يكى از گردنكشان جنيان ) گفت :
- من تخت او را پيش از آنكه از جاى خود برخيزى نزد تو مى آورم
سليمان گفت :
- من مى خواهم كار از اين زودتر انجام گيرد. آصف ابن برخيا گفت :
- من تخت او را قبل از آنكه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد. سليمان با اين پيشنهاد موافقت كرد لحظه چندانى نگذشت تخت بلقيس را در نزد خود حاضر ديد، بى درنگ به ستايش و شكر خدا پرداخت .
سليمان براى اينكه توان عقل ملكه سبا را بيازمايد و زمينه اى براى ايمان او به خدا فراهم سازد دستور داد در آن تخت تغييراتى انجام دهند. هنگامى كه بلقيس وارد شد از او بپرسند، آيا اين تخت او است يا نه ؟ ببينيد چه جواب مى دهد.
وقتى كه ملكه سبا به بارگاه سليمان وارد شد كسى اشاره به تخت كرد و گفت :
- آيا تخت شما اين گونه است ؟
بلقيس به تخت نگاه كرد نخست باور نكرد كه آن ، تخت خود او است . زيرا تخت را در سرزمين سبا گذاشته بود، ولى چون دقت كرد نشانه هايى در آن ديد، با تعجب گفت :
- گويا اين همان تخت من است !
بلقيس متوجه شد كه تخت خود اوست و از طريق غير عادى جلوتر از او به آنجا آورده شده ، لذا تسليم حق شد و آيين حضرت سليمان را پذيرفت . به آيين سليمان پيوست و به نقل مشهور با سليمان ازدواج كرد و هر دو در ارشاد مردم به سوى يكتاپرستى كوشيدند

 

شرح مثنوی:

 

 

.: بخش دوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش دوم :.

 

 

دفتر چهارم، بیت 563 به بعد

 

 

قصه‏‌ى هديه فرستادن بلقيس از شهر سبا سوى سليمان عليه السلام‏

 

            هديه‌‏ى بلقيس چل استر بده‌‏ست           بار آنها جمله خشت زر بده‏ست‏

            چون به صحراى سليمانى رسيد            فرش آن را جمله زر پخته ديد

            بر سر زر تا چهل منزل براند                   تا كه زر را در نظر آبى نماند

            بارها گفتند زر را وابريم                        سوى مخزن ما چه بيگار اندريم‏

            عرصه‌‏اى كش خاك زر ده دهى است      زر به هديه بردن آن جا ابلهى است‏

            اى ببرده عقل هديه تا اله                    عقل آن جا كمتر است از خاك راه‏

            چون كساد هديه آن جا شد پديد           شرمساريشان همى واپس كشيد

            باز گفتند ار كساد و گر روا                    چيست بر ما بنده فرمانيم ما

            گر زر و گر خاك ما را بردنى است           امر فرمانده بجا آوردنى است‏

            گر بفرمايند كه واپس بريد                     هم به فرمان تحفه را باز آوريد

            خنده‏‌ش آمد چون سليمان آن بديد        كز شما من كى طلب كردم ثريد

            من نمى‌‏گويم مرا هديه دهيد                بلكه گفتم لايق هديه شويد

...

 

 

باز گردانيدن سليمان عليه السلام رسولان بلقيس را با آن هديه‏‌ها كه آورده بودند سوى بلقيس و دعوت‏ كردن بلقيس را به ايمان و ترك آفتاب پرستى‏

 

            باز گرديد اى رسولان خجل              زر شما را دل به من آريد دل‏

            اين زر من بر سر آن زر نهيد             كورى تن فرج استر را دهيد

            فرج استر لايق حلقه‏ى زر است       زر عاشق روى زرد اصفر است‏

            كه نظرگاه خداوند است آن              كز نظر انداز خورشيد است كان‏

            كو نظرگاه شعاع آفتاب                   كو نظرگاه خداوند لباب‏

            از گرفت من ز جان اسپر كنيد          گر چه اكنون هم گرفتار منيد

            مرغ فتنه‌‏ى دانه بر بام است او         پر گشاده بسته‏ى دام است او

            چون به دانه داد او دل را به جان       ناگرفته مر و را بگرفته دان‏

            آن نظرها كه به دانه مى‏كند            آن گره دان كاو به پا بر مى‏زند

            دانه گويد گر تو مى‏دزدى نظر           من همى‏دزدم ز تو صبر و مقر

           چون كشيدت آن نظر اندر پى‏ام        پس بدانى كز تو من غافل نى‏ام‏

....

 

 

دل دارى كردن و نواختن سليمان عليه السلام مر آن رسولان را و دفع وحشت و آزار از دل ايشان و عذر قبول ناكردن هديه شرح كردن با ايشان‏

 

            اى رسولان مى‌‏فرستمتان رسول     رد من بهتر شما را از قبول‏

            پيش بلقيس آن چه ديديد از عجب   باز گوييد از بيابان ذهب‏

            تا بداند كه به زر طامع نه‏ايم            ما زر از زر آفرين آورده‏ايم‏

            آن كه گر خواهد همه خاك زمين      سر به سر زر گردد و در ثمين‏

            حق براى آن كند اى زر گزين           روز محشر اين زمين را نقره‏گين‏

            فارغيم از زر كه ما بس پر فنيم        خاكيان را سر به سر زرين كنيم‏

            از شما كى كديه‏‌ى زر می‌‏كنيم        ما شما را كيمياگر مى‏‌كنيم‏

.......

 

 

تحريض سليمان عليه السلام مر رسولان را بر تعجيل هجرت بلقيس بهر ايمان‏

 

            …...

            پس سليمان گفت اى پيكان رويد     سوى بلقيس و بدين دين بگرويد

            پس بگوييدش بيا اينجا تمام           زود كه ان اللَّه يدعو بالسلام‏

            هين بيا اى طالب دولت شتاب        كه فتوح است اين زمان و فتح باب‏

             اى كه تو طالب نه اى تو هم بيا      تا طلب يابى ازين يار وفا

.....

 

 

.: بخش سوم :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم بخش سوم :.

 

 

            هين بيا كه من رسولم دعوتى       چون اجل شهوت كشم نه شهوتى‏

            ور بود شهوت امير شهوتم             نه اسير شهوت روى بتم‏

            بت شكن بوده‌‏ست اصل اصل ما    چون خليل حق و جمله‏ى انبيا

......

            خيز بلقيسا چو ادهم شاهوار         دود از اين ملك دو سه روزه بر آر

           چون رسيد اندر سبا اين نور شرق   غلغلى افتاد در بلقيس و خلق‏
           روحهاى مرده جمله پر زدند             مردگان از گور تن سر بر زدند
           يك دگر را مژده مى‌‏دادند هان          نك ندايى مى‏‌رسد از آسمان‏
           ز ان ندا دينها همى‌‏گردند گبز          شاخ و برگ دل همى‌‏گردند سبز
           از سليمان آن نفس چون نفخ صور   مردگان را وارهانيد از قبور
           مر ترا بادا سعادت بعد از اين           اين گذشت اللَّه اعلم باليقين‏


           .........


           قصه گويم از سبا مشتاق‏وار            چون صبا آمد به سوى لاله‌‏زار
            .........
 

           چون به مرغانت فرستاده‏ست حق   لحن هر مرغى بداده‏ستت سبق‏

            مرغ جبرى را زبان جبر گو               مرغ پر اشكسته را از صبر گو

            مرغ صابر را تو خوش دار و معاف      مرغ عنقا را بخوان اوصاف قاف‏

            مر كبوتر را حذر فرما ز باز               باز را از حلم گو و احتراز

            و آن خفاشى را كه ماند او بى‏نوا     مى‌‏كنش با نور جفت و آشنا

            كبك جنگى را بياموزان تو صلح        مر خروسان را نما اشراط صبح‏

            همچنان مى‌‏رو ز هدهد تا عقاب      ره نما و الله اعلم بالصواب‏

 

 

آزادشدن بلقيس از ملك و مست شدن او از شوق ايمان و التفات همت او از همه ملك منقطع شدن وقت هجرت الا از تخت‏

 

            چون سليمان سوى مرغان سبا         يك صفيرى كرد بست آن جمله را

            جز مگر مرغى كه بد بى‏جان و پر         يا چو ماهى گنگ بود از اصل و كر

            نى غلط گفتم كه كر گر سر نهد          پيش وحى كبريا سمعش دهد

            چون كه بلقيس از دل و جان عزم كرد   بر زمان رفته هم افسوس خورد

            ترك مال و ملك كرد او آن چنان            كه بترك نام و ننگ آن عاشقان‏

            آن غلامان و كنيزان بناز                    پيش چشمش همچو پوسيده پياز

           باغها و قصرها و آب رود                     پيش چشم از عشق گلخن مى‏نمود

            عشق در هنگام استيلا و خشم       زشت گرداند لطيفان را به چشم‏

            هر زمرد را نمايد گندنا                     غيرت عشق اين بود معنى لا

            لا اله الا هو اين است اى پناه            كه نمايد مه ترا ديگ سياه‏

            هيچ مال و هيچ مخزن هيچ رخت      مى‌‏دريغش نامد الا جز كه تخت‏

            پس سليمان از دلش آگاه شد          كز دل او تا دل او راه شد

 

            ................

 

            ديد از دورش كه آن تسليم كيش                تلخش آمد فرقت آن تخت خويش‏

            گر بگويم آن سبب گردد دراز                       كه چرا بودش به تخت آن عشق و ساز

            گر چه اين كلك قلم خود بى‏حسى است       نيست جنس كاتب او را مونسى است‏

            همچنين هر آلت پيشه‏ورى                        هست بى‏جان مونس جاناورى‏

            اين سبب را من معين گفتمى                    گر نبودى چشم فهمت را نمى‏

 

................

 

 

            از بزرگى تخت كز حد مى‏فزود            نقل كردن تخت را امكان نبود

            خرده كارى بود و تفريقش خطر          همچو اوصال بدن با همدگر

            پس سليمان گفت گر چه فى الاخير    سرد خواهد شد بر او تاج و سرير

            چون ز وحدت جان برون آرد سرى       جسم را با فر او نبود فرى‏

            چون بر آيد گوهر از قعر بحار              بنگرى اندر كف و خاشاك خوار

            سر بر آرد آفتاب با شرر                   دم عقرب را كه سازد مستقر

            ليك خود با اين همه بر نقد حال        جست بايد تخت او را انتقال‏

            تا نگردد خسته هنگام لقا                كودكانه حاجتش گردد روا

            هست بر ما سهل و او را بس عزيز    تا بود بر خوان حوران ديو نيز

            عبرت جانش شود آن تخت ناز          همچو دلق و چارقى پيش اياز

            تا بداند در چه بود آن مبتلا               از كجاها در رسيد او تا كجا

…..

 

 

چاره كردن سليمان عليه السلام در احضار تخت بلقيس از سبا

 

            گفت عفريتى كه تختش را به فن          حاضر آرم تا تو زين مجلس شدن‏

            گفت آصف من به اسم اعظمش           حاضر آرم پيش تو در يك دمش‏

            گر چه عفريت اوستاد سحر بود             ليك آن از نفخ آصف رو نمود

            حاضر آمد تخت بلقيس آن زمان            ليك ز آصف نز فن عفريتيان‏

            گفت حمد اللَّه بر اين و صد چنين          كه بديده‏ستم ز رب العالمين‏

            پس نظر كرد آن سليمان سوى تخت     گفت آرى گول گيرى اى درخت‏

            پيش چوب و پيش سنگ نقش كند       اى بسا گولان كه سرها مى‏نهند

            ساجد و مسجود از جان بى‏خبر            ديده از جان جنبشى و اندك اثر

            ديده در وقتى كه شد حيران و دنگ        كه سخن گفت و اشارت كرد سنگ‏

            نرد خدمت چون به ناموضع بباخت         شير سنگين را شقى شيرى شناخت‏

            از كرم شير حقيقى كرد جود                استخوانى سوى سگ انداخت زود

            گفت گر چه نيست آن سگ بر قوام       ليك ما را استخوان لطفى است عام‏

 

 

-------

 

شرح غزل:

 

غزل شماره 807 از دیوان شمس تبریزی:

 

لحظه ای قصه کنان قصه تبریز کنید             لحظه ای قصه آن غمزه خون ریز کنید
در فراق لب چون شکر او تلخ شدیم           زان شکرهای خدایانه شکرریز کنید
ای بسا شب که ز نور مه او روز شود          گر چو مه در طلبش شیوه شبخیز کنید
وقت شمشیر بود واسطه ها برگیرید           صرف آرید نخواهیم که آمیز کنید


                         شمس تبریز که خورشید یکی ذره اوست

                           ذره را شمس مگوییدش و پرهیز کنید
 

 

دریافت سه فایل pdf مربوط به اصطلاحات عرفانی:

 

            .: فایل اول :.        .: فایل دوم :.      .: فایل سوم :.

 

---------

 

صحبت دربارهء تجاربی که دوستان فرستاده اند و نیز پرسش‌ها.

 

 

 

-------------------------

 

 

برنامهء دوچرخه سواری در اروپا برای سال 2011 به مدیریت آقای مخمور:

 

برای اطلاع از جزئیات این برنامه به فایل صوتی زیر که توسط آقای مخمور بیان شده گوش دهید:

 

.: برنامه دوچرخه سواری در اروپا برای سال 2011 :.

برای دانلود مستقیم این بخش، بروی لینک زیر راست‌کلیک کنید و Save Target As را انتخاب کنید:

 

.: دانلود مستقیم فایل صوتی برنامه دوچرخه سواری سال 2011 :.

 

ایمیل آقای مخمور برای هماهنگی برای شرکت در برنامه دوچرخه‌سواری:

 

--------------

 

فایل‌های متن خلاصه برداری شدهء جلسات اول تا سیزدهم، توسط خانم سوگند:

 

.: خلاصهء جلسه اول :.

 

.: خلاصهء جلسه دوم :.

 

.: خلاصهء جلسه سوم :.

 

.: خلاصهء جلسه چهارم :.

 

.: خلاصهء جلسه پنجم :.

 

.: خلاصهء جلسه ششم :.

 

.: خلاصهء جلسـه هفتـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه هشتـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه نهـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه دهـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه یازدهـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه دوازدهـم :.

 

.: خلاصهء جلسـه سیزدهـم :.

 

   --------------

معرفی لینک "مقدمهء جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی:

.: مقدمهء جلسات شرح مثنوی :.

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

-------------------

جلسات پیش:

 

دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از طریق مراجعه به صفحهء آرشیو: به این صفحه مراجعه نماييد.

 

برای سفارش CDها یا DVD مجموعه فایل های صوتی(MP3) و متن(PDF) جلسات گذشته، اینجا کلیک کنید.

 

چنانچه عضو خبرنامه نیستید، و مایلید عضو شوید، اینجــا کلیک کنید.

                                                                               ------------------

 شما می‌توانید بوسیلهء فرم زیر پیام و نظر خود درباره این برنامه را بنویسید. سپس دکمه‌ء Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
آدرس سایت یا وبلاگ شما(اگر دارید):
متن پیام:

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو کلی مراجعه نمایید.