.: آشنایی با جلسات شرح مثنوی :.


 

ثبت‌نام در خبـرنامه

 

برای عضویت در خبرنامه، آدرس دقیق ایمیل خود را در کادر زیر وارد کرده و دکمهٔ عضویت را کلیک کنید:

ایمیل شما:

در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود. بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و اطلاعات جلسهٔ آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق ایمیل‌تان به اطلاعتان خواهد رسید.

» اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.

» پس از ثبت عضویت، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمائید. در غیر اینصورت ممکن است ایمیل‌های خبرنامه را دریافت ننمایید.


لوگوی جلسات

 
 

نظرسنجی


پیـوندها

تازه‌ترین خبرنامه آرشیو آنلاین جلسات شرح مثنوی معنوی
 سفارش DVD آرشیو جلسات شرح مثنوی
راهنمای جامع برنامهٔ Paltalk
صفحهٔ جلسات شرح مثنوی در facebook
سایت محمدجعفر مصفا

 
کلوب مثنوی معنوی مولانا
معرفی کتاب، CD ، مقاله، سایت و وبلاگ
 
کتابخانه شعر
رادیو حافظ

رادیو سعدی
رادیو مولانا
کتاب‌های صوتی خودشناسی

 لغتنامه فارسی به فارسی
 
صفحه اصلی کل جلسات (مولانا، حافظ، سعدی ...)
 

آرشیو صوتی و متن
 
بروی کلمهٔ "مثنوی معنوی" کلیک کنید:


پادکست جلسات شرح مثنوی معنوی مولانا

بروی تصویر iPod کلیک کنید:



سفارش DVD تمامی جلسات برگزار شدهٔ شرح مثنوی

بروی تصویر DVD کلیک کنید:



اهدای کمک به برنامه‌ها

بروی کلمهٔ Donate کلیک کرده و توضیحات را بخوانید:


تماس با ما

برای ارتباط با تیم گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:

کلوب جلسات شرح مثنوی در سایت facebook :


جستجو

در متن داستان‌ها و غزلیات


Share
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

<---- برای شنیدن توضیحات مربوط به جلسات آنلاین شرح مثنوی و غزلیات مولانا بر روی دکمهٔ پخش کنار صفحه کلیک کنید
 


 

 

 

   

» معرفی: این وبلاگ جهت مدیریت جلسات اینترنتی(تله‌کنفرانس) شرح و تفسیر داستانهای مثنوی معنوی مولانا و نیز شرح غزلیات شمس تبریزی(دیوان شمس) است. این جلسات از سال 2003 میلادی بصورت Online در سرویس‌های مخصوص تله‌کنفرانس مانند Paltalk ، Yahoo Messenger ، inSpeak ، FarToFar و Woozab برگزار می‌شد و علاقمندان از ایران، اروپا، امریکا، کانادا، استرالیا، هندوستان، روسیه و کشورهای دیگر بشکل Online حضور می‌یافتند. آرشیو تمامی جلسات برگزار شده بصورت صوتی (mp3) و نیز متن (pdf) در صفحهٔ آرشیو قرار دارد و می‌توانید بصورت رایگان آنها را دانلود نموده و استفاده نمایید.

   در ماه مارس سال 2008 بعلت ضعیف شدن شدید خط اینترنت در ایران برگزاری این جلسات بصورت Online برای مدتی متوقف شد و بمدتی برنامه‌ها بشکل ارسال خبرنامه ارائه گردید و چندین جلسه بصورت Offline برگزار شد. اما از جلسه 101 به بعد، برنامه‌ها دوباره بشکل Online برگزار می‌شوند. بدین شکل که: ابتدا در خبرنامه جلسات عضو می‌شوید، سپس هر هفته یا هر ده روز یکبار به ایمیل شما خبرنامه فرستاده می‌شود و در این خبرنامه، توضیحات، دستور کار و برنامهٔ جلسهٔ آنلاین، روز و زمان برگزاری جلسه و نحوهٔ شرکت در جلسهٔ آنلاین همه آورده می‌شود. نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.


»
عضویت در خبرنامه: بنابراین جهت استفاده و ارتباط با این برنامه‌ها، لازم است در خبرنامه(Newsletter) عضو شوید: جهت عضویت، در سمت راست این صفحه، در قسمت خبرنامه،  یا در کادر پایین، آدرس email خود را بدقت وارد نمایید، و آنگاه دکمهٔ "عضویت" را کلیک نمایید:
 
ایمیل دقیق شما:


سپس در کمتر از یک دقیقه ایمیلی از طرف سایت گوگل برایتان فرستاده می‌شود که باید لینکی که در آن هست را کلیک کنید تا عضویت شما تأیید(ثبت) شود.(اگر ایمیلی از طرف گوگل دریافت نکنید بدین معنی است که آدرس ایمیل خود را صحیح وارد نکرده‌اید.) بدین ترتیب در لیست خبرنامهٔ سایت قرار می‌گیرید و هرگونه خبر جدید و جلسه آنلاین یا هر برنامهٔ تازه‌ای که ارائه شود، از طریق پست الکترونیکتان به اطلاعتان خواهد رسید.
 

  پس از تأیید ایمیل عضویت در خبرنامه، لازم است برای اینکه مطمئن شوید ایمیل‌های خبرنامه در فولدر Spam ، Bulk یا Junk ایمیل‌تان نرود، آدرس ایمیل Panevis.Newsletter@Gmail.com را به بخش Contacts سرویس ایمیل خود اضافه(Add) نمایید.
 
توجه: عضویت به روش فوق، بصورت اتوماتیک است و توسط سایت گوگل انجام می‌شود. اگر نمی‌توانید بوسیله روش فوق عضو شوید، می‌توانید یک ایمیل با موضوع Molana Newsletter به آدرس Panevis.Newsletter@Gmail.com ارسال نمایید تا شما را عضو کنیم.

   خبرنامه‌ها معمولاًً هر دو هفته یکبار، چهارشنبه یا پنجشنبه،‌ و با عنوان Newsletter از طرف Panevis به ایمیل شما ارسال می‌شود. چنانچه آنها را در فولدر Inbox خود دریافت نمی‌کنید، فولدر Spam ، Bulk یا Junk خود را چک نمایید.
نمونهٔ خبرنامه‌های ارسال شده برای اعضاء را در صفحهٔ تازه‌ترین خبرنامه(در قسمت آرشیو آن) می‌توانید ببینید.
 
» آرشیو جلسات برگزار شده: اعضای جدید، حتماْ فایل صدای جلسات گذشته (بخصوص جلسهٔ اول تا دوازدهم) را گوش دهند. مباحث این جلسات بهم مرتبطند. آرشیو فایل‌های صوتی جلسات گذشته همراه با متن اشعار مورد شرح و تفسیر، در صفحهٔ آرشیو آمده است. به صفحهٔ آرشیو مراجعه نموده  و فایل‌ها را دانلود نمائید و بوسیله هر گوشی مبایل، mp3 player یا هر دستگاه و برنامه پخش‌کننده mp3 می‌توانید از فایل‌های صوتی استفاده نمائید. DVD کامل آرشیو را نیز می‌توانید از طریق صفحهٔ آرشیو سفارش دهید.
 
 
توصیه: از بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه حتماً دیدن کنید. همچنین اطلاعات مفید زیادی دربارهٔ این جلسات در ستون سمت راست همین صفحه آورده شده است.

 
 
 
 

 
>---------------========--------------<
 
توضیحات کلی دربارهٔ استفاده از برنامه‌ها: بروی دکمهٔ پخش صدا کلیک کنید.
 
 

      فایل‌های صوتی هر جلسه، چند روز بعد از برگزاری آن، در صفحهٔ مخصوص آن جلسه و نیز در صفحهٔ آرشیو قرار داده می‌شوند.
 
>-----------===============================================----------<

 

جلسهٔ پنجاه و پنجم:

  
   دوستان تازه‌وارد، قبل از شرکت در جلسات آنلاین، فایل‌های جلسات ابتدایی و نیز صفحهٔ مقدمهٔ جلسات را گوش دهند و بخوانند.
 
 
مهم: جلسات در برنامهٔ Paltalk برگزار می‌گردد. راهنمای جامع برنامهٔ پالتاک را با کلیک بروی اینجــا می‌توانید بخوانید. اگر قبلاً برنامه پالتاک را نصب کرده بودید، لازم است آن را دوباره دانلود و نصب کنید. این برنامه update شده است.
 

--------


»
برنامهٔ این جلسه: 

          1. چکیده حکایت نخچیران و شیر -
دفتر اول، بیت 900 (داستان شیر و خرگوش)
          2. قصهء عطاری که سنگ ترازوی او گل سرشوی بود و ...  -
دفتر چهارم، بيت 625
   
  
        + متن حکایات‌ مورد بررسی در این جلسه در ادامه آمده است.



»
شنیدن و دانلود فایل‌های صوتی این جلسه:


      با مراجعه به صفحهٔ آرشیو می‌توانید فایل‌های صوتی این جلسه را دانلود کنید. -> صفحهٔ آرشیو

 


» متن داستان این جلسه:

     + پس از خواندن داستان، در صورت تمایل، نظر و تفسیر خود را از طریق بخش "پیام‌ها و نظرات" در پایین صفحه، ارسال نمائید.
 

دفتر اول، بیت 900

 

بيان توکل و ترک جهد گفتن نخچيران به شير

 

طايفه‌ي نخچير در وادي خوش                     بودشان از شير دايم کش‌مکش

بس که آن شير از کمين مي در ربود             آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود

حيله کردند آمدند ايشان بشير                    کز وظيفه ما ترا داريم سير

بعد ازين اندر پي صيدي ميا                        تا نگردد تلخ بر ما اين گيا

 

...

 

باز ترجيح نهادن شير جهد را بر توکل و فوايد جهد را بيان کردن

...

 

مقرر شدن ترجيح جهد بر توکل

...

 

زين نمط بسيار برهان گفت شير                 کز جواب آن جبريان گشتند سير

روبه و آهو و خرگوش و شغال                      جبر را بگذاشتند و قيل و قال

عهدها کردند با شير ژيان                           کاندرين بيعت نيفتد در زيان

قسم هر روزش بيايد بي‌جگر                      حاجتش نبود تقاضايي دگر

قرعه بر هر که فتادي روز روز                        سوي آن شير او دويدي همچو يوز

چون به خرگوش آمد اين ساغر بدور              بانگ زد خرگوش کاخر چند جور

...

 

ذکر دانش خرگوش و بيان فضيلت و منافع دانستن

 

اين سخن پايان ندارد هوش‌دار                    هوش سوي قصه‌ي خرگوش دار

گوش خر بفروش و ديگر گوش خر                 کين سخن را در نيابد گوش خر

رو تو روبه‌بازي خرگوش بين                         مکر و شيراندازي خرگوش بين

خاتم ملک سليمانست علم                       جمله عالم صورت و جانست علم

آدمي را زين هنر بيچاره گشت                    خلق درياها و خلق کوه و دشت

زو پلنگ و شير ترسان همچو موش              زو نهنگ و بحر در صفرا و جوش

زو پري و ديو ساحلها گرفت                         هر يکي در جاي پنهان جا گرفت

آدمي را دشمن پنهان بسيست                  آدمي با حذر عاقل کسيست

خلق پنهان زشتشان و خوبشان                 مي‌زند در دل بهر دم کوبشان

 

باز طلبيدن نخچيران از خرگوش سر انديشه‌ي او را

 

بعد از آن گفتند کاي خرگوش چست             در ميان آر آنچ در ادراک تست

اي که با شيري تو در پيچيده‌اي                   بازگو رايي که انديشيده‌اي

مشورت ادراک و هشياري دهد                   عقلها مر عقل را ياري دهد

گفت پيغامبر بکن اي راي‌زن                        مشورت کالمستشار موتمن

 

منع کردن خرگوش از راز ايشان را

...

 

قصه‌ي مکر خرگوش

 

ساعتي تاخير کرد اندر شدن                      بعد از آن شد پيش شير پنجه‌زن

زان سبب کاندر شدن او ماند دير                 خاک را مي‌کند و مي‌غريد شير

گفت من گفتم که عهد آن خسان                خام باشد خام و سست و نارسان

...

 

هم در بيان مکر خرگوش

 

در شدن خرگوش بس تاخير کرد                  مکر را با خويشتن تقرير کرد

در ره آمد بعد تاخير دراز                              تا به گوش شير گويد يک دو راز

تا چه عالمهاست در سوداي عقل                تا چه با پهناست اين درياي عقل

..

 

رسيدن خرگوش به شير

 

شير اندر آتش و در خشم و شور                 ديد کان خرگوش مي‌آيد ز دور

مي‌دود بي‌دهشت و گستاخ او                    خشمگين و تند و تيز و ترش‌رو

کز شکسته آمدن تهمت بود                        وز دليري دفع هر ريبت بود

چون رسيد او پيشتر نزديک صف                  بانگ بر زد شير هاي اي ناخلف

من که پيلان را ز هم بدريده‌ام                     من که گوش شير نر ماليده‌ام

نيم خرگوشي که باشد که چنين                 امر ما را افکند او بر زمين

 

عذر گفتن خرگوش

 

گفت خرگوش الامان عذريم هست               گر دهد عفو خداونديت دست

گفت چه عذر اي قصور ابلهان                      اين زمان آيند در پيش شهان

مرغ بي‌وقتي سرت بايد بريد                       عذر احمق را نمي‌شايد شنيد

عذرت اي خرگوش از دانش تهي                  من نه خرگوشم که در گوشم نهي

گفت اي شه ناکسي را کس شمار              عذر استم ديده‌اي را گوش دار

من بوقت چاشت در راه آمدم                      با رفيق خود سوي شاه آمدم

با من از بهر تو خرگوشي دگر                      جفت و همره کرده بودند آن نفر

شيري اندر راه قصد بنده کرد                       قصد هر دو همره آينده کرد

گفتمش ما بنده شاهنشهيم                      خواجه تاشان در آن درگهيم

گفت شاهنشه کي باشد شرم دار              پيش من تو ياد هر ناکس ميار

هم ترا و هم شهت را بر درم                       گر تو با يارت بگرديد از درم

گفتمش بگذار تا بار دگر                             روي شه بينم برم از تو خبر

گفت همره را گرو نه پيش من                     ور نه قرباني تو اندر کيش من

لابه کرديمش بسي سودي نکرد                  يار من بستد مرا بگذاشت فرد

يارم از زفتي دو چندان بد که من                  هم بلطف و هم بخوبي هم بتن

بعد ازين زان شير اين ره بسته شد              حال ما اين بود و با تو گفته شد

از وظيفه بعد ازين اوميد بر                          حق همي گويم ترا والحق مر

گر وظيفه بايدت ره پاک کن                         هين بيا و دفع آن بي‌باک کن

 

جواب گفتن شير خرگوش را و روان شدن با او

 

گفت بسم الله بيا تا او کجاست                   پيش در شو گر همي گويي تو راست

تا سزاي او و صد چون او دهم                      ور دروغست اين سزاي تو دهم

اندر آمد چون قلاووزي به پيش                     تا برد او را به سوي دام خويش

مي‌شدند اين هر دو تا نزديک چاه                اينت خرگوشي چو آبي زير کاه

دام مکر او کمند شير بود                            طرفه خرگوشي که شيري مي‌ربود

...

 

پا واپس کشيدن خرگوش از شير چون نزديک چاه رسيد

 

چونک نزد چاه آمد شير ديد                        کز ره آن خرگوش ماند و پا کشيد

گفت پا واپس کشيدي تو چرا                      پاي را واپس مکش پيش اندر آ

گفت کو پايم که دست و پاي رفت                جان من لرزيد و دل از جاي رفت

رنگ رويم را نمي‌بيني چو زر                       ز اندرون خود مي‌دهد رنگم خبر

 

پرسيدن شير از سبب پاي واپس کشيدن خرگوش

 

شير گفتش تو ز اسباب مرض                     اين سبب گو خاص کاينستم غرض

گفت آن شير اندرين چه ساکنست              اندرين قلعه ز آفات آمنست

...

گفت من سوزيده‌ام زان آتشي                    تو مگر اندر بر خويشم کشي

تا به پشت تو من اي کان کرم                     چشم بگشايم بچه در بنگرم

 

نظر کردن شير در چاه و ديدن عکس خود را و آن خرگوش را

 

چونک شير اندر بر خويشش کشيد              در پناه شير تا چه مي‌دويد

چونک در چه بنگريدند اندر آب                     اندر آب از شير و او در تافت تاب

شير عکس خويش ديد از آب تفت                شکل شيري در برش خرگوش زفت

چونک خصم خويش را در آب ديد                  مر ورا بگذاشت و اندر چه جهيد

در فتاد اندر چهي کو کنده بود                     زانک ظلمش در سرش آينده بود

...

شير خود را ديد در چه وز غلو                      خويش را نشناخت آن دم از عدو

عکس خود را او عدو خويش ديد                   لاجرم بر خويش شمشيري کشيد

اي بسا ظلمي که بيني در کسان               خوي تو باشد دريشان اي فلان

اندريشان تافته هستي تو                          از نفاق و ظلم و بد مستي تو

آن توي و آن زخم بر خود مي‌زني                 بر خود آن دم تار لعنت مي‌تني

در خود آن بد را نمي‌بيني عيان                   ورنه دشمن بوديي خود را بجان

حمله بر خود مي‌کني اي ساده مرد             همچو آن شيري که بر خود حمله کرد

چون به قعر خوي خود اندر رسي                 پس بداني کز تو بود آن ناکسي

شير را در قعر پيدا شد که بود                      نقش او آنکش دگر کس مي‌نمود

...

مومنان آيينه‌ي همديگرند                           اين خبر مي از پيمبر آورند

پيش چشمت داشتي شيشه‌ي کبود           زان سبب عالم کبودت مي‌نمود

گر نه کوري اين کبودي دان ز خويش             خويش را بد گو، مگو کس را تو بيش

 

مژده بردن خرگوش سوي نخچيران کي شير در چاه فتاد

 

...

 

تفسير رجعنا من الجهاد الاصغر الي‌الجهاد الاکبر

 

اي شهان کشتيم ما خصم برون                  ماند خصمي زو بتر در اندرون

کشتن اين کار عقل و هوش نيست              شير باطن سخره‌ي خرگوش نيست

دوزخست اين نفس و دوزخ اژدهاست           کو به درياها نگردد کم و کاست

هفت دريا را در آشامد هنوز                        کم نگردد سوزش آن خلق‌سوز

هم نگردد ساکن از چندين غذا                    تا ز حق آيد مرورا اين ندا

سير گشتي سير؟ گويد نه هنوز                  اينت آتش اينت تابش اينت سوز

عالمي را لقمه کرد و در کشيد                    معده‌اش نعره زنان هل من مزيد

...

چونک وا گشتم ز پيگار برون                       روي آوردم به پيگار درون

قد رجعنا من جهاد الاصغريم                        با نبي اندر جهاد اکبريم

قوت از حق خواهم و توفيق و لاف                تا به سوزن بر کنم اين کوه قاف

سهل شيري دان که صفها بشکند               شير آنست آن که خود را بشکند

 

                                                  -----

 

دفتر چهارم، بيت 625

 

قصه‌ي عطاري کي سنگ ترازوي او گل سرشوي بود و دزديدن مشتري گل خوار از آن گل هنگام سنجيدن شکر دزديده و پنهان

 

پيش عطاري يکي گل‌خوار رفت                   تا خرد ابلوج قند خاص زفت

پس بر عطار طرار دودل                              موضع سنگ ترازو بود گل

گفت گل سنگ ترازوي منست                     گر ترا ميل شکر بخريدنست

گفت هستم در مهمي قندجو                     سنگ ميزان هر چه خواهي باش گو

گفت با خود پيش آنک گل‌خورست               سنگ چه بود گل نکوتر از زرست

هم‌چو آن دلاله که گفت اي پسر                  نو عروسي يافتم بس خوب‌فر

سخت زيبا ليک هم يک چيز هست             که آن ستيره دختر حلواگرست

گفت بهتر اين چنين خود گر بود                   دختر او چرب و شيرين‌تر بود

گر نداري سنگ و سنگت از گلست              اين به و به گل مرا ميوه‌ي دلست

اندر آن کفه‌ي ترازو ز اعتداد                         او به جاي سنگ آن گل را نهاد

پس براي کفه‌ي ديگر به دست                    هم به قدر آن شکر را مي‌شکست

چون نبودش تيشه‌اي او دير ماند                  مشتري را منتظر آنجا نشاند

رويش آن سو بود گل‌خور ناشکفت               گل ازو پوشيده دزديدن گرفت

ترس ترسان که نبايد ناگهان                       چشم او بر من فتد از امتحان

ديد عطار آن و خود مشغول کرد                   که فزون‌تر دزد هين اي روي‌زرد

گر بدزدي وز گل من مي‌بري                        رو که هم از پهلوي خود مي‌خوري

تو همي ترسي ز من ليک از خري               من همي‌ترسم که تو کمتر خوري

گرچه مشغولم چنان احمق نيم                   که شکر افزون کشي تو از نيم

چون ببيني مر شکر را ز آزمود                     پس بداني احمق و غافل کي بود

مرغ زان دانه نظر خوش مي‌کند                   دانه هم از دور راهش مي‌زند

کز زناي چشم حظي مي‌بري                      نه کباب از پهلوي خود مي‌خوري

اين نظر از دور چون تيرست و سم                عشقت افزون مي‌شود صبر تو کم

مال دنيا دام مرغان ضعيف                          ملک عقبي دام مرغان شريف

تا بدين ملکي که او دامست ژرف                 در شکار آرند مرغان شگرف

بازگونه اي اسير اين جهان                          نام خود کردي امير اين جهان

اي تو بنده‌ي اين جهان محبوس جان            چند گويي خويش را خواجه‌ي جهان

 

                                              -----

 

چون ز عادت گشت محکم خوي بد              خشم آيد بر کسي کت واکشد

چونک تو گل‌خوار گشتي هر که او                واکشد از گل ترا باشد عدو

سروري چون شد دماغت را نديم                 هر که بشکستت شود خصم قديم

چون خلاف خوي تو گويد کسي                   کينه‌ها خيزد ترا با او بسي

 

قوت اصلي بشر نو خداست                        قوت جيواني مر او را ناسزاست

ليک از علت در اين افتاد دل                        کاو خورد او روز و شب از آب و گل

قوت اصلي را فرامش کرده است                  روي در قوت مرض آورده است

 

اين خريداران مفلس را بهل                         چه خريداري کند يک مشت گل

گل مخور، گل را مخر، گل را مجو                  زآنکه گل‌خوار است دائم زردرو

 

ز آب آتش زآن گريزان مي‌شود                     کآتشش از آب ويران مي‌شود

حس و فکر تو همه از آتش است                  حس و فکر او همه نور خوش است

آب نور او چو بر آتش چکد                           چکچک از آتش برآيد برجهد

چون کند چکچک تو گويش مرگ و درد           تا شود اين دوزخ نفس تو سرد

 

                                             -----

 

شرط تبديل مزاج آمد بدان                          کز مزاج بد بود مرگ بدان

چون مزاج آدمي گل‌خوار شد                       زرد و بدرنگ و سقيم و خوار شد

چون مزاج زشت او تبديل يافت                    رفت زشتي از رخش، چون شمع تافت

دايه‌اي کو طفل شيرآموز را                         تا بنعمت خوش کند پدفوز را

گر ببندد راه آن پستان برو                           برگشايد راه صد بستان برو

زانک پستان شد حجاب آن ضعيف               از هزاران نعمت و خوان و رغيف

پس حيات ماست موقوف فطام                   اندک اندک جهد کن تم الکلام

 

 

 

نظرات دوستان:

» برای نوشتن نظرتان درباره داستان یا هر موضوع مرتبط با این جلسه، به قسمت "پیامها و نظرات" در همین صفحه(پایین‌) مراجعه کنید.

 

---------

Share

»
در صورتیکه دربارهٔ مطالب این جلسه نظری دارید، می‌توانید در قسمت "پیام‌ها و نظرات" (در پائین) نظرتان را بنویسید.
 

 
» اگر سئوالی دارید، لطفاً قبل از ارسال سئوالتان، به بخش "پیوندها" در ستون سمت راست صفحه مراجعه نمائید.
   

» اگر برای تهیه DVD جلسات شرح مثنوی سئوال دارید، لطفاً فقط از طریق صفحه سفارش DVD اقدام کنید. توضیح کامل داده شده است.
 

                                                                                        --------

پیام‌ها و نظرات:

 شما می‌توانید بوسیلهٔ فرم زیر پیام و نظر خود درباره این برنامه را بنویسید. سپس دکمهٔ Submit را کلیک کنید:

نام:
آدرس ایمیل(لطفاً بدقت وارد نمایید):
متن پیام:


 

برای دانلود فایلهای صوتی و متن جلسات گذشته، به صفحه‌ی آرشیو مراجعه نمایید.

 
 

اطلاعات مرتبط:

» فایل‌ متنی خلاصه‌برداری جلسات اول تا سیزدهم، توسط خانم سوگند:  

» معرفی لینک "مقدمهٔ جلسات شرح مثنوی" تهیه شده توسط آقا و خانم اسلامی:

دوستان تازه‌وارد حتماً لینک فوق را مطالعه نمایند.

 

---------

 جلسات پیش:

 
»
دانلود تمامی فایل‌های صوتی جلسات گذشته از طریق مراجعه به صفحهٔ آرشیو: به این صفحه مراجعه نماييد:

 

 

» برای سفارش  DVD مجموعه فایل های صوتی(mp3) و متن(pdf) جلسات گذشته، اینجا کلیک کنید.

روی تصویر DVD کلیک کنید:

 

---------
 

 

.: پیـوندها :.
 
 

---------

 

.: تماس با ما :.
 
برای ارتباط با گردانندهٔ جلسات، پیام خود را به آدرس زیر ایمیل نمایید:
 
 
همچنین می‌توانید در گروه این جلسات در سایت فیس‌بوک عضو شوید: